سپتامبر
هرمان هسه
مترجم: رویا آشفته ساران
.باغ به سوگ نشسته است
باران خنک به گلها رسوخ میکند
تابستان، لرز لرزان و آرام
.به پایان خود نزدیک میشود
برگهای طلایی، یکی در پی دیگری
از درخت رعنای اقاقیا بر زمین میچکند
تابستان، ضعیف و پریدهرنگ
.در باغ محتضر خیال تبسم میکند
هنگام عبور از کنار گلهای رز اما
در تمنای آرامش درنگی میکند
و آهسته چشمان درشت و
.خستهاش را بر هم میگذارد
.ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید